۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

زندگی یکی از گروه های قومی که بیشترین آزار و اذیت را تجربه کرده اند.



زندگی یکی از گروه های قومی که بیشترین آزار و اذیت را تجربه کرده اند.


نویسنده: جیف سترن، ژورنالیست آمریکایی. ترجمه شده توسط: عارف ادبی
hazaraتصور کنید که شما در افغانستان زندگی می کنید. اجداد شما برای صدها سال در آنجا زندگی می کردند، اما شما در اقلیت هستید. در واقع، شما در اقلیت هستید از دوجهت، زیرا دین که  شما به آن عمل می کنید متفاوت است از دین که بیشترین افراد دیگر به آن عمل می کنند ، و طرزنگاه شما متفاوت است از طرز نگاه بیشترین افراد دیگر
در سال 1890، امیر عبدالرحمن به قدرت می رسد. او یک پادشاه است که حقارت خاص را اختصاص می دهد به مردم شما، و در راستای  کنترل سرزمین و برای زهرچشم گرفتن از گروه های مزاحم به اطاعت، او باعث می شود که از شما یک ضرب المثل بسازد. مردم شما به آسانی هدف قرار می گیرند – اعتقاد متفاوت، ظاهر متفاوت
لحظه ای که شما کشور را ترک می کنید، شما وضعیتتان غیر قانونی است. بنابراین شما نشسته اید در یک محوطه پارک، جاندادن مردم تان را تماشا می کنید، زیرا حتی اگر شما در این جنگ داخلی بی طرف باقی مانده باشید، شما کسی هستید که نسبت داده شده اید
بسیاری از شما فرارکردند، اما میلیون ها نفر از شما نمیتوانند. بنابراین بسیاری از مردم تان کشته می شوند که فکر می کنید کمتر از نصف مردم تان جان سالم به در برد. حتی مجسمه که به شما شباهت دارد به آن نیز حمله می شود
برای قرن بعد، کسانی از شما که زنده ماندن به پله های پایین جامعه تنزل داده می شوند. پادشاه سخت گیری های را برای مردم تان خلق کرده که از پذیریش به دانشگاه محروم باشید و همینطور محروم از دستیابی به رشته ای نظامی در دانشگاه. بعد، گروهی که خود را دانش آموزان می نامد، و یا طالبان، به تمام کشور مسلط می شود و اعلام می کند که وظیفه هر افغان کشتن مردم تان است.
تصور کنید، هر چند، که شما یکی از آنهایی هستید که خوش شانس است، و شما فرار کردید قبل از آنکه پادشاه و یا دانش آموزان بتوانند شما را به چنگ اورد. شما به یک کشور همسایه پناه می گیرید.
کشور # 2
ایران کشوری است که در آن، شکر خدا، دین هر کس همان دین شما می باشد- شیعه. شما فکر می کنید از شما استقبال خواهد شد. درآنجا، شما هنوز هم یک اقلیت قومی هستید.
سپس انقلاب وجود دارد، و پس از آن جنگ، و پس از آن پایان دادن به جنگ. مردم از جنجال و هیاهو بیرون می آیند و به یاد داشته باشید که اقتصاد آنها خیلی خوب نیست. تحریم وجود دارد. و مردم تان، ظاهرهای متفاوت ، هدف بیشتر خشم قرار می گیرند. شغل به اندازه کافی برای همه وجود ندارد.
شما تنها مهاجران نیستید، اما شما مهاجران هستید که مردم می تواننند تنها درظاهر شما را بعنوان مهاجر ببینند. در کشور که  در آن پناه گرفته اید، شما در حال حاضر دشمن مردم هستید.
شما باید دوباره ترک کنید.
کشور # 3
برخی از شما به عراق میروند. آنجا، شیعیان در قدرت نیست، اما حداقل بسیاری از آنها وجود دارد. به علاوه که، آنجا مکان های مهم شیعه در عراق وجود دارد، بنابراین در حالی که شما احساس می کنید از لحاظ جسمی بیگانه، اما شما می توانید از لحاظ معنوی باور کنید که درخانه هستید. عراق یک دیکتاتور قدرتمند و مهیب دارد، امامهم نیست شما در امنیت هستید.
تا آنجای که شما دیگردرامن نیستید. دیکتاتور تصمیم یک جنگ احمقانه را می گیرد و دشمن صلح، سرطان در منطقه می شود. عراق یک دولت منفور در سطح جهانی و دیکتاتور آن یک مرد پارانوئید که نگران است کسانی که مانند او نیست به زودی به او خیانت کند. او از ایران متنفر است، و می داند که مردم تان در آنجا بودند. و حتی اگر شما از ایران رانده شده باشید، دیکتاتور فکر می کند، شما در حال جاسوسی برای آنها هستید.
شما باید دوباره آواره شوید.
کشور # 4
در سوریه وضعیت معکوس شده است – سنی ها به مراتب بیشتر از شیعیان وجود دارد، اما  علوی ها Alawites، نوع شیعه، در قدرت هستند.
شما در نزدیکی حرم خانه می یابید، و شما دوباره ساکن می شوید. در نهایت شما در امنیت و آزاد هستید، حتی اگر شما درکشور چهارم قرار دارید و هیچ مدارک هم ندارید، بنابراین شما نمی توانید ترک کنید.
حدود 1،000 نفر از شما توانستند فرار کنند. شما اکنون از خانه های تان بیرون رانده شده اید، شما در یک محوطه پارک  در کنار حرم زندگی می کنید، و شما در حال تماشای سقوط خمپاره هرچه نزدیک و نزدیکتر بالای خانواده تان هستید.
و سپس شما در حال تماشای خمپاره که  خانواده تان را هدف قرار می دهد. شما در حال تماشای مردم تان هستید که در یک کشور چهارم دارند جان شان را  از دست می دهند. شما می خواهید فرار کنید، اما نمی توانید. زیرا هیچ مدارک قانونی به همراه ندارید، به یاد داشته باشید؟ لحظه ای که شما کشور را ترک کردید، غیر قانونی بودید.
بنابراین شما در یک محوطه  پارکینگ نشسته اید و کشته شدن مردم تان را تماشا می کنید، زیرا حتی اگر شما در این جنگ داخلی بی طرف مانده باشید، اما شما برجسته ترین چهره های هستید که می تواند هدف قرار گیرند.
شما هزاره هستید. نام شما در واقع به معنی «هزار». شمابا چهره های آسیایی زیرا اجداد تان در افغانستان زائران بودایی بودند
شما مسلمان هستید، اما شما شیعه هستید. این یعنی چیزی که در افغانستان است، شما به خدای حق معتقد هستید، اما راه تان اشتباه است. در ایران شما به راه درست معتقد هستید، اما چهره های تان اشتباه است. در عراق و در حال حاضر در سوریه، شما از هردو جهت دارای مشکل و در راه اشتباه هستید.
شما در مکان های که زندگی می کرده اید هرگز راحت نبوده اید زیرا شما همیشه چهره های تان متفاوت بوده است. و شما همیشه تحت سوء ظن بوده اید چرا که دارای اعتقاد متفاوت هستید.
اما در حال حاضر شما به دام افتاده اید. شما از یک قتل عام در افغانستان ، یک انقلاب در ایران، یک سلطان مستبد در عراق،جان سالم بدر بردید و در حال حاضر، جنگ داخلی در سوریه. شما همیشه اولین کسانی بوده اید که رنج می برند، اما شما همیشه قادر به رفتن کمی بیشتر به سمت مغرب زمین بوده اید. در حال حاضر اما شما توان آن را ندارید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر