۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه

مهمان نوازى كشور همسايه ( ايران ) .


مهمان نوازى كشور همسايه ( ايران ) .


٢ روز قبل در استان كرمان منطقه اسداباد شهر رفسنجان عليه مهاجرين افغانستانى راهپيماي كردند و در جريان تظاهرات به مهاجرين حمله كردند و همچنان شام همان روز در هركجا كه افغانستانى را ميديدند حمله ميكردند و متاسفانه يك هموطن جوان مارا به ضرب چاقو به شهادت رساندند و نيروى انتظامى ايران هم هيچ اقدام نكرده تاحالا ، برادر اين بنده خدا از صفحه موسيقى هزارگى خواسته تا اين خبر واقعا غمناك را نشر كنم تا شايد به گوش مسئولين برسد ....
„frown“-Emoticon

۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه

نجات ۲۷ گروگان افغانستانی در تهران


نجات ۲۷ گروگان افغانستانی در تهران/ 4 آدم‌ربا دستگیر شدند

رئیس پلیس آگاهی تهران از نجات ۲۷ گروگان افغانستانی در اطراف این شهر خبر داد.
به گزارش رسانه ها، سردار سرتیپ عباسعلی محمدیان گفت: با انجام تحقیقات پیچیده و هماهنگ، پلیس موفق به شناسایی و در نهایت دستگیری چهار گروگانگیر شد.
وی افزود: گروگانگیرها با اجاره یک گاوداری متروکه در یکی از روستاهای اطراف کهریزک، اتباع افغانستان را که به طور قاچاق وارد ایران شده بودند، تحت شرایط سخت و خشن زندانی کردند.
سردار محمدیان گفت: آدم ربایان همزمان با برقراری تماس تلفنی و شکنجه شدید گروگان‌ها ، خانواده و دوستان آنان را تهدید به پرداخت مبالغ میلیونی می کردند.
رئیس پلیس آگاهی تهران افزود: گروگان های آزاد شده به علت ورود غیرقانونی به افغانستان برگردانده و گروگان‌گیرها نیز برای محاکمه به مقامات قضایی تحویل می شوند.
به گفته وی، سه گروگانگیر دستگیر شده افغانستانی و یک نفر دیگر که با آنان همکاری می کرد، ایرانی است.
‎بــــــــرچـــــــــــی‎s Foto.

فقرزدگانی که داخل میراث‌های جهانی یونسکو زندگی می‌کنند

فقرزدگانی که داخل میراث‌های جهانی یونسکو زندگی می‌کنند

صدها مغاره ساخت انسان در صخره‌های خاکی رنگ کنار تندیس‌های بودای بامیان که در سال 2001 توسط گروه طالبان انفجار داده شدند، کلبه مردم فقرزده بامیان است که جای دیگری برای زندگی و پولی برای ساختن خانه ندارند.
مغاره‌های باستانی در دره بامیان در مرکز افغانستان که اصلاً توسط راهبان بودایی برای عبادت و تعمق (مدیتیشن) استفاده می‌شدند، تبدیل به پناهگاه فامیل‌های بی‌خانه و بی‌جایداد شده اند که توانایی ساخت خانه را ندارند.
باشندگان آن‌ها بدون دسترسی به آب و برق، مجبور شده اند که در این مغاره‌های تاریک، نمناک، کهنه و پوپنک زده شب و روز خود را سپری کنند.
حاجی حسین که سه سال است در مغاره‌ای بر سر یک صخره همراه با خانم و سه فرزند خود زندگی می‌کند، شکایت می‌کند: «این جای خوبی نیست و هیچ زمانی جای خوبی برای زندگی نبوده است.»
حاجی حسین که یک کارگر است، در مغاره‌ای در چند صد متری خالیگاه بودای بامیان به فرانس پرس گفت: «بالا شدن و پایین شدن از اینجا بسیار سخت است. و مشکل بزرگ آب است. ما باید آب را به پشت خود اینجا بالا کنیم.»
صدها خانواده دیگر مانند فامیل حاجی حسین در این مغاره‌ها زندگی می‌کنند، محله‌ای نادر که عمدتاً از خشونت‌های جنگی در دیگر مناطق افغانستان در سال‌های اخیر در امان بوده است.
مقام ها می گویند که ساخت و ساز مردم در این مغاره ها هویت باستانی آن را آسیب می زند.
در اواخر دهه 1990 زمانی که طالبان بامیان را تصرف کردند، برخی از مردم این ولایت خانه‌های خود را از دست دادند. زیرا گروه افراطی طالبان خانه‌های برخی از مردم این ولایت را که اکثراً هزاره‌های شیعه مذهب هستند، به آتش کشیدند. پس از آن این مردم مجبور شدند که به مغاره‌های نزدیک تندیس‌های بودا پناه ببرند.
دو سال بعد از سقوط رژیم طالبان در اثر حمله نظامی زیر رهبری ایالات متحده امریکا، ساحه تندیس‌های بودا شامل لیست میراث‌های جهانی یونسکو گردید.
در پی آن حکومت افغانستان علیه باشندگان این مغاره‌ها اقدام کرد و بسیاری آن‌ها را بیرون کرده و در پناهگاه‌های موقتی در دیگر جاهای شهر بامیان اسکان داد.
مقام‌های محلی می‌گویند به هر اندازه که اقامت مردم در این مغاره‌ها طولانی شود، به همان اندازه آسیب‌هایی به این میراث‌های فرهنگی می‌رسد، زیرا برخی خانواده‌ها در این مغاره‌ها کلکین و دروازه نصب کرده و موقتاً آن را توسعه می‌دهند.
کبیر دادرس، رئیس اطلاعات و فرهنگ ولایت بامیان گفت: «اگر مردم آنجا زندگی کنند، مغاره‌ها و نقش و نماهای باستانی آن‌ها را تخریب می‌کنند، و ما باید این مغاره‌ها را نجات بدهیم.»

چرا "پشتون ها" از سرشماري نفوس مي ترسند؟

چرا "پشتون ها" از سرشماري نفوس مي ترسند؟
نسیم جعفری
‪#‎KabulPress‬
https://www.facebook.com/kabulpress
تذکره هاي برقي دوسال است که آماده توزيع مي باشد، اما "افغان ملتي ها" جلو توزيع آن را گرفته اند، اشرف غني در دومين روز کاري خود قانون "ثبت احوال نفوس" را توشيح کرد که بايد بلافاصله توزيع تذکره هاي برقي آغاز مي شد، اما افغان ملتي ها که قدرت اصلي ارگ را در اختيار دارند، به صورت غيرقانوني جلو توزيع تذکره ها را گرفتند.
*****
سه هفته قبل که اشرف غني در آلمان به سر مي برد، شوراي وزيران مصوبه کرد که توزيع تذکره ها در روز 28 اسد، همزمان با سالروز استقلال کشور شروع شود، بنده در همان زمان نوشتم که در روز موعود، توزيع تذکره ها شروع نخواهد شد، زيرا اشرف غني و افغان ملتي به بهانه مختلف جلو توزيع آن را خواهند گرفت.
*****
برخي از دوستان در کامنت هاي شان بنده را به منفي بافي متهم کرده و نوشته بودند که "شما فقط وظيفه داريد که عليه اشرف غني کمپاين نماييد" من در جواب نوشتم که اگر توزيع تذکره ها در روز 28 اسد آغاز شد بنده رسما عذرخواهي مي کنم، اما اگر آغاز نشد دوستاني که بنده را به منفي بافي و کمپاين کردن بر ضد اشرف غني متهم کرده اند، بايد عذرخواهي کنند.
*****
اکنون رياست اداره تذکره هاي برقي اعلام کرده است که نهادهاي بين المللي که سرشماري نفوس و توزيع تذکره هاي برقي را تمويل مي کردند، کمک هاي خود را به حال تعليق درآورده اند و کارکنان اين اداره چندين ماه است که حقوق خود را دريافت نکرده و با مشکلات زيادي مواجه هستند، ضمن آنکه هيچ گونه مشکلات تخنيکي براي توزيع تذکره هاي برقي وجود ندارد.
*****
واقعيت امر اين است که "افغان ها" يا همان پشتون ها از سرشماري نفوس به شدت مي ترسند، زيرا آنها هميشه مدعي اکثريت مطلق بوده و بر اين باورند که 65% نفوس کشور را تشکيل مي دهند و براساس همين توهم هميشه قدرت اصلي را در اختيار گرفته اند و ديگر اقوام کشور نيز از رواني اين امر را قبول کرده و هميشه به پشتون ها باج داده و مي دهند.
******
در شرايط فعلي که بيش از نصف پشتون ها، طالب، داعش، القاعده و... مي باشند، قدرت اصلي در ارگ را نيز پشتون در اختيار دارند و اقوام ديگر در برابر انتحارها، انفجارها، ويرانگري ها، آدم کشي ها، وطنفروشي ها، غارت ها و بدمستي هاي قوم پشتون هيچ واکنشي نشان نمي دهند، شما تصور کنيد اگر خداي نخواسته همين اعمال ضدانساني فوق را يکي از اقوام ديگر انجام مي داد، برخورد پشتون ها با آن قوم چگونه مي بود؟
*****
زن برادر داکتر نجيب الله رئيس جمهور پيشين افغانستان در کتاب "رها در باد" مي نويسد: "من کارمند اداره احصائيه مرکزي بودم، در سال 1354 قرار شد که با کمک مالي کشورهاي آلمان و فرانسه سرشماري دقيق نفوس کشور انجام شود، دستور داده شد که سرشماري ابتدا از ولايت لغمان آغاز شود، همه بر اين باور بودند که 95% جمعيت لغمان را پشتون ها تشکيل مي دهند، اما سرشماري مشخص کرد که فقط 46% جمعيت ولايت لغمان پشتون و 54% ديگر با اينکه پشتو صحبت مي کردند، اما متعلق به اقوام ديگر بودند، وقتي داوود خان و کابينه اش از اين جريان اطلاع يافتند، فورا دستور دادند که سرشماري را متوقف نماييد"
*****
بعد زن برادر داکتر نجيب الله اضافه مي کند که براساس شواهد موجود در اداره احصائيه مرکزي افغانستان، پشتون ها به هيچ وجه اکثريت مطلق (بيش از 50%) نيستند، هر چند ممکن است نسبت به تک تک اقوام افغانستان از اکثريت نسبي برخوردار باشند.
*****
با توجه به اين واقعيت، انتظار نداشته باشيم که سرشماري نفوس و توزيع تذکره هاي برقي بدون فشار، آغاز شود، متأسفانه اقوام ديگر چنان "چوچه بگل" شده اند که نمي توانند، افغان ملتي ها را تحت فشار قرار دهند که جلو قانون توشيح شده ثبت احوال نفوس و توزيع تذکره هاي برقي را نگيرند، اگر افغان ملتي ها بتوانند تا شش ماه ديگر توزيع تذکرده هاي برقي را به تأخير بيايند، بيش از دو ميليون نفر از اقوام ديگر کشور را ترک و همين تعداد پشتون از وزيرستان پاکستان وارد افغانستان مي شوند و در نتيجه، اين احتمال وجود دارد که با سرشماري نفوس، ادعاي واهي پشتون ها مبني بر اکثريت مطلق به اثبات برسد.

۱۳۹۴ شهریور ۵, پنجشنبه

مقامات افغانستان باید به احضار و بازپرسی روزنامه‌نگاران پایان دهند

27 اوت 2015 - ٥ سنبله

مقامات افغانستان باید به احضار و بازپرسی روزنامه‌نگاران پایان دهند

گزارش‌گران بدون مرز احضار روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران افغانستانی را از سوی ریاست امنیت ملی نکوهش می‌کند.


از تاریخ ۲۹ تا ۳۱ اسد ۱۳۹۴ برخی فعالان رسانه‌ای افغان از این میان ذکی دریایی مدیر روزنامه اطلاعات و جواد ناجی روزنامه‌نگار و وب‌نگار مستقل، احضار و با حضور یکی از مقام‌های عالی رتبه شورای امنیت مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.
روزنامه‌نگاران احضار شده مظنون به هدایت صفحه فیس بوکی به نام کابل تاکسی بوده‌اند. این صفحه از ماه ثور سال روان اطلاعاتی از فعالیت‌های برخی مسئولان کشوری و به تازه‌گی در باره مشاوران شورای امنیت نشر داده است. روزنامه‌نگاران احضار شده با اعتراض به این احضار هرگونه همکاری با این صفحه را رد کرده‌اند.

۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه

چرا جاسوس را بازداشت نمی‌کنید؟

چرا جاسوس را بازداشت نمی‌کنید؟

8صبح،
از جنرال دوستم، معاون اول ریاست‌جمهوری کشور نقل شده است که شماری از چهره‌ها را به جاسوسی به آی‌اس‌آی متهم کرده است. پیش از این هم شماری از شخصیت‌های مشهور کشور شماری از چهره‌های دیگر را به جاسوسی به سازمان‌های استخباراتی خارجی متهم کرده بودند. برخی از سیاستمداران  بارها گفته‌اند که شماری از جاسوس‌های سازمان‌های استخباراتی حامی طالبان، در کابل نشسته‌اند.حتا ادعا کرد که از بیرون کشور، عده‌ای پول می‌آورند و به جاسوسان توزیع می‌کنند.

والی غزنی به دیدار با سران داعش در امارات متهم شد



والی غزنی به دیدار با سران داعش در امارات متهم شد


‎بــــــــرچـــــــــــی‎s Foto.
پس از افزایش نا امنی ها در ولایت غزنی شماری از نماینده گان این ولایت در ولسی جرگه می گویند که موسی خان اکبر زاده سرپرست این ولایت از طالبان حمایت می کند و با نماینده گان داعش در امارات متحده عربی دید را کرده است.
به گزارش رادیو آزادی،علی اکبر قاسمی نماینده ولایت غزنی در ولسی جرگه روز سه شنبه در این مورد به خبرنگاران گفت که آنان اسناد کافی در دست دارند که نشان میدهد آقای اکبرزاده در سفراش به امارات متحده عربی پولی زیادی هم بدست آورده است:
” وقتی که از جعبه میز خود والی واسکت انتحاری پیدا می شود فکر می کنم از این زیادتر به کدام اسناد دیگر ضرورت نیست جناب والی صاحب دو بار به امارات سفر کرده با مسوولین داعش ملاقات داشته و هر بار که رفتن 200 هزار دالر سفر خرج گرفته است.

آیت الله خامنه ای دولت روحانی را به تشدید سانسور فراخواند


آیت الله خامنه ای دولت روحانی را به تشدید سانسور فراخواند


mediaآیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در دیدار با حسن روحانی و اعضای هیئت دولت یازدهمkhamenei.ir
رهبر حکومت اسلامی ایران در دیدار با حسن روحانی و اعضای دولت وی خواستار تشدید سانسور و ممیزی شد و گفت : "اگر برخی تولیدات فرهنگی اعم از نمایشی و مکتوب با مبانی و اصول در تضاد هستند بدون رودربایستی جلوی آنها را بگیرید."
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در دیدار با حسن روحانی و اعضای هیئت دولت یازدهم گفت : "مشکلات اقتصادی موجب پریشانی فکر نمی شود، اما مشکلات فرهنگی، گاه خواب را از انسان می رباید."
رهبر حکومت اسلامی ایران بر همین اساس خواستار اجرای صریح سیاست سانسور و ممیزی شد و گفت : اگر برخی تولیدات فرهنگی اعم از نمایشی و مکتوب با مبانی و اصول در تضاد هستند بدون رودربایستی جلوی آنها را بگیرید."
علی خامنه ای صریحاً با آزادی فرهنگی و فکری یا به تعبیر وی "رهاسازی کامل فرهنگی" مخالفت کرد و گفت : عرصۀ فرهنگ باید بر اساس مبانی و شعارهای آیت الله خمینی و انقلاب اسلامی مدیریت و هدایت شود.
رهبر جمهوری اسلامی در جای دیگری از سخنانش نسبت به مشکلات اقتصادی کشور اعم از رکود و بیکاری اشاره کرد و تلویحاً دستاوردهای اقتصادی دولت حسن روحانی را در قیاس با مشکلات عظیم اقتصادی کشور ناچیز جلوه داد. او گفت : رشد اقتصادی سه درصدی تنها گویای یک جابجایی کوچک در رکود است. رهبر جمهوری اسلامی دولت یازدهم را به اجرای بی کم و کاست آنچه "اقتصاد مقاومتی" نامیده فراخواند و خطاب به رییس جمهوری افزود : "هیچ برنامۀ اقتصادی غیرمنطبق با سیاست های اقتصاد مقاومتی در دستور کار قرار ندهید."

آوارگان افغان "گوشت دم توپ" ایران در حمایت از رژیم اسد

آوارگان افغان "گوشت دم توپ" ایران در حمایت از رژیم اسد

mediaپناهجویان افغان
خبرگزاری فرانسه در گفتگو با پناهجویان افغان توضیح داده است که چگونه حکومت اسلامی ایران شیعیان آوارۀ افغان را که در جستجوی کار و امنیت به این کشور آمده اند به منظور جنگیدن با مخالفان بشار اسد به سوریه اعزام می کند.
در این گزارش، خبرگزاری فرانسه، از یک زن افغان به نام زهرا نقل کرده که چگونه همسر وی، به نام حیدر، همانند صدها افغان دیگر در ازای ۷۰۰ دلار حقوق ماهانه و اجازۀ اقامت دائم در ایران توسط حکومت تهران و برای پشتیبانی از رژیم بشار اسد به سوریه فرستاده و البته اندکی بعد در درگیری های نظامی این کشور کشته شد.
فیلیپ اسمیت، کارشناس گروه های مسلح شیعه، شمار افغان هایی که از سوی دولت ایران برای جنگیدن با مخالفان بشار اسد به سوریه اعزام شده اند بین ۲۰۰۰ تا ۳۵۰۰ نفر برآورد کرده و افزوده است که جمهوری اسلامی ایران از آوارگان افغان به عنوان "گوشت دم توپ" در حمایت از رژیم بشار اسد استفاده می کند. فیلیپ اسمیت در ادامه افزوده است که برخی از افغان ها مجبور به جنگیدن علیه مخالفان بشار اسد در سوریه می شوند و برخی دیگر با وعدۀ دریافت اقامت دائم در ایران و همچنین دریافت دستمزد از سوی این کشور به سوریه اعزام می گردند. در هر حال، به گفتۀ فیلیپ اسمیت، حکومت ایران از پناهجویان شیعه افغان برای حمایت از متحد اش در منطقه، یعنی بشار اسد، بهره برداری می کند.
اگر چه مقامات ایران از جمله سفیر این کشور در کابل اعزام پناهجویان افغان به سوریه را تکذیب می کنند، اما، خود آوارگان افغان در ایران با تأئید این مطلب می گویند که جان آنان نه در افغانستان، نه در ایران و نه در هیچ جای دیگری از جهان ارزش ندارد. خبرگزاری فرانسه در ادامۀ گزارش اش افزوده است که محمد یکی از همین آوارگان افغان است که از سوی تهران به سوریه فرستاده شد و در بازگشت به کابل گفته است که جنگجویان افغان، پاکستانی، عراقی، لبنانی... از اهمیت حیاتی برای رژیم دمشق برخوردارند که نیمی از قوای نظامی اش را در مقابل مخالفان مسلح از دست داده است.
 

۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه

قاچاق سنگ های قیمتی کشور در مرز با پاکستان

قاچاق سنگ های قیمتی کشور در مرز با پاکستان


‎بــــــــرچـــــــــــی‎s Foto.بر اساس مطالعه انجام شده توسط حسیب الله موحد، استاد دانشگاه کابل و با کمک یک سازمان کمکی، گفته شده است که سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی افغانستان به ارزش$ 267 میلیون هر سال در مرز با پاکستان قاچاق می شود.
به گزارش شفقنا افغانستان به نقل از ودصم،موحد به شبکه خبری طلوع گفت:”یافته های تحقیق ما نشان می دهد که سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی به ارزش $ 267 میلیون سالانه از طریق مرزهای باز، از کشور با پاکستان قاچاق می شود.”

۱۳۹۴ مرداد ۳۱, شنبه

ایرانی ها از مردم مهاجرافغانستانی چه می دانند؟

ایرانی ها از مردم مهاجرافغانستانی چه می دانند؟


ایرانی ها از مردم مهاجرافغانستانی چه می دانند؟
عبدالحیکم حمیدی
۱  نظر
افغانستان هم از ما بود، ما زبان مشترک داریم، راستی احمد شاه مسعود واقعا قهرمان هست، داکتر نجیب الله رئیس جمهور خوبی بود، مواد مخدر زیادی در افغانستان کشت می شود، افغانی ها چرا اینقدر بدبخت هستند و...





عبدالحیکم حمیدی

وقتی با دوستان ایرانی ام همکلام می شوم، در هر سطحی چه با انسان بازاری و حتی تعدادی زیادی از قلم بدستان و اساتید دانشگاه و دانشجویان و روشنفکران، خصوصا در محیط رسانه های اجتماعی، این جملات تمام بدنه و اسکلت بندی شناخت ایشان را از افغانستان، تشکیل می دهند که اوج سادگی و بی اطلاعی عامه جامعه ایرانی را نسبت به مردم افغاستان، جغرافیا، ساختارهای پیچیده فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ، به ویژه خصوصیات بارز جمعیتی و تنوع گروه های نژادی و زبانی و قومی ( متشکل از اقوام پشتون، تاجک،‌ هزاره، ازبک، ترکمن،‌ بلوچ،‌ پــــشه يي، نـورستاني، ايماق، عرب، قرغيز، قزلباش، گوجر، بـراهـــوي و ...) ، تحولات تاریخی و شکل گیری دوره های تاریخی این کشور، دین و درصد شیعه و سنی، نشان می دهد. در طول عمر نظام جمهوری اسلامی و در یک بازه زمانی حدودا سی ساله، در یک جغرافیای گسترده ای از این کشور، حدودا بین دو میلیون تا پنج میلیون انسان افغانستانی در ایران مهاجر بوده و زیسته اند؛ در کنار ایرانی ها، همسایه بودند، برای کارخانه ها و فابریکات و مرغداری ها و گاو داری ها و کارهای ساختمانی و سرکوره ها، بهترین نیروی کار و ارزان و بدون توقعات بالا، در بسیاری موارد قابل اعتمادترین مردم برای اربابان کار و نیروی انسانی ورزیده و قوی بوده و دل کوه و کمر وصحرای ایران را برای طرح و تطبیق پروژه های عمرانی و بازسازی، شکافته اند و چه بسا جانهایشان را نیز از دست داده اند.

اما در کنار همه این نیروی عظیم انسانی، زندگی مشترک چندین ساله و اشتراک در مراسمهای مختلف عقیدتی - مذهبی و مرز مشترکی به درازای ۹۳۶کیلومتر  با افغانستان ، چرا یک شناخت عمیق تر،علمی تر و منطقی تر نسبت به افغانستان و مردم این کشور، در  افکار عمومی مردم ایران، بوجود نیامده است؟ چرا هنوز هم بعد از گذشت سالها مهاجرت و وجود بهترین پتانسیل های شناخت، دوستان ایرانی ما هیچ قدم مثبتی در شناخت بهتر و بیشتر این مردم و جامعه افغانستانی، بر نداشته اند. در پاسخ به این سوال، به نظرمن می توان عوامل زیر را بر شمرد:

۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه

تلاش برای احیای سنت هزاره ستیزی در افغانستان




Noor Mohammad Ibrahimis Foto.

تلاش برای احیای سنت هزاره ستیزی در افغانستان





محمد عوض نبی زاده
افغانستان کشوریست که اقوام مختلف مانند گل های رنگارنگ در آن زندگی دارند که از لحاظ ترکیب قومی افغانستان را رنگین، ساخته است. از میان این گل ها، یک گل اقوام هزاره یکی از قدیمی ترین ساکنانِ این سرزمین اند که، سهمِ هزاره ها برای حفظ هویت تاریخی افغانستان کمتر از هیچ قومی نبوده، اما سهم آن از حکومت در طول تاریخ بسیار اندک و بشکل سمبولیک با حضور تشریفاتی چند چهره ی هزاره در حکومتهای گوناگون خلاصه میشده است و غالبا هزاره ها مورد خشم و تبعیض حاکمان وابسته به اقوام داعیه دار قدرت در افغانستان قرار

۱۳۹۴ مرداد ۲۵, یکشنبه

آیا تذکره‌های الکترونیکی در وقت تعیین شده توزیع خواهند شد؟،

آیا تذکره‌های الکترونیکی در وقت تعیین شده توزیع خواهند شد؟



ریاست اجرائیه، خود را در آزمونی قرار داده است که خود آن را تعریف کرده ‌است. این آزمون به‌خوبی نشان خواهد داد که اهمیت این «پُست تشریفاتی» چقدر است و چقدر می‌تواند در مسائل ملی مطرح باشد. گفته می‌شود حلقاتی می‌خواهند این پروسه ملی را به چالش بکشند. از سویی هم تمویل‌کنندگان خارجی این پروسه، زمان مشخصی را برای توزیع تذکره‌ها معیّن کرده‌اند که در صورت معطل شدن این برنامه شاید از همکاری دست بکشند. 28اسد نشان خواهد داد که آیا ریاست اجرائیه به معنای واقعی چیزی برای گفتن و انجام دادن دارد یاخیر، و یا هم‌چنان در حد «تشریفات» و کَش وفَش‌های سیاسی باقی می‌ماند؟ این آزمون چهرۀ واقعی ریاست اجرائیه را به مردم نشان خواهد داد

نهادهای صنفی خبرنگاران: رهبران حکومت به تعهد‌شان عمل نکرده‌اند

نهادهای صنفی خبرنگاران: رهبران حکومت به تعهد‌شان عمل نکرده‌اند






۸صبح، کابل: شماری از مسوولان نهادهای صنفی و حامی حقوق خبرنگاران و رسانه‌ها می‌گویند که رهبران حکومت وحدت ملی پیش از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته با امضای تعهد‌نامه‌ای وعده داده بودند که خبرنگاران و رسانه‌ها را مورد حمایت قرار می‌دهند، اما با گذشت نزدیک به یک سال از این تعهد تاکنون کم‌ترین توجهی به اجرای آن نکرده‌‌اند.
رهبران حکومت وحدت ملی در تعهد‌نامه دوازده‌‌ماده‌ای که پیش از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری دور دوم امضا کرده‌اند‌‌، گسترش فعالیت‌ رسانه‌ها و آزادی بیان را یکی از دست‌آوردهای بزرگ بیش از یک دهه اخیر توصیف کرده گفته‌اند که از آزادی بیان و فعالیت رسانه‌ها به‌عنوان یک رکن اساسی دموکراسی حمایت و پشتیبانی می‌‌کنند.
هم‌چنین این رهبران تعهد کرده‌اند که برای توسعه و پیشرفت رسانه‌ها و آزادی بیان «از هیچ‌گونه» اقدام قانونی دریغ نمی‌کنند و برای تامین آن تلاش همه‌جانبه می‌‌کنند. حمایت از حقوق خبرنگاران و رسانه‌ها، تعقیب دوسیه‌های خبرنگارانی ‌که کشته و زخمی شده‌‌اند از دیگر تعهدات رهبران حکومت وحدت ملی است. رییس‌جمهور و رییس اجرایی در تعهدنامه خود بر خارج ساختن دوسیه‌هایی که علیه خبرنگاران براساس سلیقه‌های شخصی توسط برخی از مقام‌های دولتی ایجاد شده از تعقیب عدلی و قضایی نیز تاکید کرده‌ و گفته‌اند که عاملان خشونت علیه خبرنگاران را مجازات خواهند کرد.
با این‌حال، فهیم دشتی، رییس اجرایی اتحادیه ملی ژورنالیستان افغانستان، می‌گوید که بیشتر تعهدات رهبران حکومت وحدت ملی تاکنون اجرا نشده است. آقای دشتی افزود که در بخش قوانین که مربوط به کار خبرنگاران و رسانه‌ها می‌شود، برخی اقداماتی صورت گرفته اما در بخش کاهش‌ خشونت‌ها و مصونیت شغلی خبرنگاران اقدام نشده است. وی گفت: «یکی از تعهدات این بود که دولت تلاش کند تا از خشونت علیه خبرنگاران جلوگیری شود. اما آمار و ارقامی که از موارد خشونت علیه خبرنگاران نهادهای صنفی و حامی خبرنگاران دارند، افزایش را در خشونت علیه خبرنگاران نشان می‌دهد. یکی از تعهدات دیگر این بود که به دوسیه‌هایی که در مورد قتل خبرنگاران وجود دارند و در چهارده سال گذشته به آن رسیدگی نشده، این دوسیه‌ها پیگیری شود و عاملان‌شان به محکمه کشانده ‌شوند. تاهنوز در این زمینه هیچ کاری صورت نگرفته است.»
رییس اجرایی اتحادیه ملی ژورنالیستان هم‌چنین گفت که آنان گروهی برای دادخواهی و مصونیت خبرنگاران ایجاد کرده و این گروه پس از نظرخواهی از خبرنگاران در مورد اجرای تعهدات رهبران حکومت وحدت ملی، بازهم به این رهبران در مورد اجرای تعهدات‌شان گوش‌زد خواهد کرد. فهیم دشتی افزود: «اگر یک دید کلی به این تعهدات بیندازیم، آنچه که تاهنوز انجام نشده از آنچه که تا هنوز انجام شده بیشتر است.»
در همین‌حال، مژگان مصطفوی، معین نشراتی وزارت اطلاعات و فرهنگ، می‌گوید که این وزارت در هفته‌های نزدیک کمیته محو خشونت علیه خبرنگاران را ایجاد خواهد کرد. خانم مصطفوی افزود این کمیته همگام با نهادهای صنفی و حامی حقوق خبرنگاران و رسانه‌ها فعالیت خواهد کرد.
معین نشراتی وزارت اطلاعات و فرهنگ هم‌چنین افزود که مقرره طرز فعالیت و تاسیس رسانه‌‌های همگانی توسط شورای وزیران تایید شده و این مقرره می‌تواند به حفظ مصونیت شغلی و کاری خبرنگاران کمک کند. وی گفت: «مصونیت شغلی خبرنگاران ما باید تضمین باشد. در تمام جهان در تمام مشاغل اجتماعی مردم از مصونیت شغلی برخوردار هستند اما متاسفانه در افغانستان این‌گونه نیست.»
با این‌حال، نجیب‌الله شریفی، رییس کمیته مصونیت خبرنگاران می‌گوید تا زمانی‌که رهبران حکومت وحدت ملی به تعهدات خود در قبال بهبود وضعیت کاری و شغلی خبرنگاران و رسانه‌ها عمل نکنند، نهادهای صنفی و حامی حقوق خبرنگاران از تعقیب اجرای تعهد‌نامه‌ای که توسط رییس‌جمهور و رییس اجرایی امضا شده است، کوتاهی نخواهند کرد.

۱۳۹۴ مرداد ۲۴, شنبه

فساد در ریاست معارف هرات

فساد در ریاست معارف هرات







مسوؤلان شورای ولایتی هرات  ادعا می‌کنند که فساد اداری در معارف هرات بی‌داد می‌کند .
کامران علی زایی می‌گوید: امور ریاست معارف هرات براساس روابط و خویشاوندی می‌چرخد نه لیاقت و حق.آنان براین باورهستند که کارکنان این اداره خالصانه کار ننموده و امور شان بر پایه واسطه و روابط می‌گردد و در آن لیاقت و شایسته‌گی مطرح نیست که این بزرگترین معضله می‌تواند باشد. پایه و اساس یک جامعه قشر با سواد آن جامعه می‌باشد و رسیده گی به امر تعلیم از جمله وظایف بزرگ دولت آن جامعه و لی متأسفانه در هرات خشت اول مشکل دارد و این می‌تواند سبب کج شدن کاخ تعلیم در این و لایت شود

اگر غني راست مي گويد

   





اگر غني راست مي گويد....



اگر غني راست مي گويد كه پاكستان در قتل عام شهروندان كشورش دست دارد، اگر پاكستان به افغانستان انتحاري مي فرستد، اگر پاكستان براي ويراني افغانستان كارخانه هاي توليد بمب ايجاد كرده، اگر پاكستان نمي تواند طالبان را حاضر به گفتگو كند، اگر پاكستان به اسامه بن لادن پناه داد و ملا عمر را در شفاخانه هايش مداوا كرد، اگر پاكستان زمينه تعيين جانشين ملا عمر را فراهم مي كند، پس هرچه زود تر شش سربازي را كه براي فراگيري اموزش هاي نظامي به پاكستان فرستاده بود، به كشور فرا بخواند.
پاكستان به دليل موضع تند غني، بورسيه هاي تحصيلي اش را براي مدت نامعلوم به تعويق انداخته است. پس به اشتراك بگذاريد و از غني بخواهيد شش سرباز كشور را از كارخانه هاي توليد بمب پاكستان به كشور فرا بخواند.
به جاي تحريم اجناس پاكستاني از شش سرباز كشور تان بخواهيد تا براي اثبات صداقت شان به كشور از كارخانه هاي بمب پاكستان خارج شود.
بهتر است بياييد با امكانات اندك و ناچيز كشور تان در دانشگاه نظامي افغانستان درس بخوانيد و بيشتر از اين مردم نمي خواهد شما دست پرورده دشمن باشيد.
اگر به خاطر افغانستان و مردم اموزش مسلكي مي بينيد، بهتر است بي سواد بمانيد. در نهايت صلاح ملك خويش خسروان دانند، از خليفه يك عرض بود. مي توانيد در پاكستان بمانيد انگونه كه ملا عمر ماند.
بياييد در كنار مردم تان با دشمن بجنگيد و در عرصه نبرد تجربه نظامي كسب كنيد. دانش نظامي از كلاس ها و درس هاي خيالي دشمن ديرينه تان بدست نمي ايد بلكه از فارياب، بدخشان، جلريز و كنر و شاه شهيد بدست مي آيد.

۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

آوارگی ومهاجرت




آوارگی ومهاجرت

امروزه سیلی عظیم از وطندارانم در حال خارج شدن از کشور اند، افغانستان در این روزها جهنم برای بودن وزندگی کردن شده است. بیکاری، فقر وبی امنیتی دارد همه ی مانرا میسوزاند وهر لحظه تحقیر ونیست شدن را تجربه می کنیم، ما نسل بی وطنیم ودر نبود وطن، آوارگی ومهاجرت تنها راهی برای رهای اند. وضعیت آشفته کنونی قابل تحمل نیست و دوام آن فاجعه بار خواهد بود، ما نسل در حال فراریم وجزء مهاجرت وگریز از این کشور ، هیچ راهی برای بودن وزنده ماندن نمی بینیم. تجربیات گذشته نشان میدهد که افغانستان به آسانی ساخته نمی شود وهر گز مکان برای بودن وزندگی کردن همه اقوام در کنار هم نخواهد بود. احمد شاه ابدالی به همکاری قدرت های قبیله ی به کشورهای همسایه تاخت و تا ملک ودارای کشورها را به تاراج قبیله رقم زنند که هیچ فکری برای آبادی و اساس یک حکومت ماندگار نکرد که میراث بعد از خودش جنگ خانوادگی، خشونت های قومی و تداوم جنگ های داخلی بود که تا امروز ما برای کسب قدرت وبرتری جوی های قومی وقبیله ی می جنگیم. حتی ایدولوژی ها در کام آن سقوط کرد و خشن ترین جنایت های تاریخی رقم خورد. آنچه که تاریخ افغانستان حکایت می کند تا هنوز کمتر انسان این ملک به وطن وبه آزادی های شهروندی اندیشیده وفکری برای ترقی وثبات افغانستان داشته اند. تلاش تمام حاکمان این بوده است که بتواند نان ملت را بگیرد ودر نبود نان حکومت کند.
از طرف دیگر ما چهل سال میشود که باهم می جنگیم وهمدیگر را به شکل خشونت عریان نابود می کنیم که پیامد این نابودی فرار وآوارگی بود. نسل آواره وطن را بیش از همه دوست دارد ولی در پی خیانت نیست، برای رهای آوارگی را تجربه می کند.
در وضعیت کنونی نیز در نبود نان ، امنیت وعدم یک چشم انداز روشن برای آینده ، شهروندان در پی فرار اند که تا بتواند از این شهر لعنتی خارج شوند و زنده بودن را تجربه کند. برای ماندن تمام زنده جانها به شکل غریزه ی برای زنده بودن مبارزه می کند وتا بتواند بودن را تجربه کند.
ما نسل بی وطن وآرگان مدام هستیم.

۱۳۹۴ مرداد ۱۸, یکشنبه

آه و ماتم داره کابل




آه و ماتم داره  کابل







کابل این شب و روزها غم دارد، ماتم دارد. کابل شهری آه و ماتم است که روزهای خوش و بی‌آلام را در خود کم تجربه کرده است، تهداب کابل را با آه، ماتم، مرگ و فغان گذاشته اند. اگر به گذشته‌ی کابل قدم به قدم بر بگردیم به هر گوشه‌ی این شهر پتیاره دیوهای خون‌خوار فاجعه را می‌بینیم که لمیده اند، دیوهای روزی خون صدها انسان بی‌گناه این سرزمین را سرکشیده و بی‌هیچ روایت، بازگفت و بازخوانی فراموش شده اند و در دل فراموشی مست از خون انسان برای حمله‌ی دیگر آمادگی می‌گیرند. کابل فراموش‌گاه فجایع مرگبار و قبرستان خاطره‌های خونین است. کابل پایتخت خون‌خواری، زخم، درد، فاجعه و فراموشی است که از آسمان سیاه این میدان نبرد هر روز مرگ می‌بارد و سیلاب خون جاری می‌شود و بعد از چندی این بارش به فراموشی ابدی سپرده می‌شود و بازهم تکرار همین سناریوی تراژیک مرگ، غم، درد، فاجعه و فراموشی. فاجعه و فراموشی پیوند عمیق باهم دارند، فاجعه اگر به فراموشی سپرده شود بازواقع‌پذیر می‌شود و در داخل فراموشی است که دیوفاجعه رشد می‌کند و خود را برای خون آشامیدن انسان آمده می‌کند.
تا وقتی آدم‌های این سرزمین به انسانیت ایمان نیاورند و اگر بعداز رخداد هر فاجعه به دامن فراموشی مقدس(الهیات کاذب) چنگ بزنند، انسانیت در این سرزمین غریب و فاجعه هم‌چنان ظفرمند و پیروز است. تا وقتی باور طالبانیسم و ایستارهای سعادتمندی ابدی در مرگ انسان دیگری در پس‌کوچه‌های کابل در کاخ‌های که از استخوان و خون انسان بی‌همه چیز کابلی و غیرکابلی ساخته شده است، وجود داشته باشد، همین آش خونی است و همین کاسه‌های شکسته. طالب یک باور است، این باور در وجود همه آدم‌های این سرزمین نهادینه شده است. طالب فقط چند آدمی بی همه چیز که از پاکستان و یا از قندهار، هلمند، غزنی و ولایات مشرقی می آیند، نیست. طالب یک پروژه بزرگ اقتصادی است که گردانندگان این پروژه بزرگ در کاخ های کابل اند و از درون آوردگاه فاجعه(کابل) پروژه طالب را مدیریت می‌کنند. طالب یک هویت است، یک هویت پریشان برای آدم‌های وحشی این سرزمین. طالب در این شب و روزها اما، بیش از هر وقتی برای کابل فاجعه آفرید و مردم بی گناه را در سوگ عزیزان شان نشاند. در این فاجعه ی اخیر تعداد زیادی را زخمی نموده است که امید می رود مردم کابل بااهدای خون به یاری زخمی ها بشتابند و به دعا و دشنام بسنده نکنند.

۱۳۹۴ مرداد ۱۷, شنبه

روایت یک فوتبالیست زن افغان از تبعیض هیات فوتبال سمنان


روایت یک فوتبالیست زن افغان از تبعیض هیات فوتبال سمنان


«نفیسه روشن» 25 سال پیش از پدر و مادری افغان در ایران متولد شده است. حرف هایش پر از رویا است، رویای یک مهاجر در ایران.
او مربی و بازیکن فوتبال و فوتسال است. بر خلاف رویاهایش، در زندگی، تجربه های آزار دهنده تبعیض، روزهای تلخی برایش رقم زده است.
نفیسه روشن در گفت و گو با «ایرانوایر» از رویاها و تجربه هایش در ایران می گوید.
زن افغان، فوتبال، ایران
اسم من نفیسه روشن است. در ایران به دنیا آمده‌ام ولی خانواده ام از ولایت «دایکندی» می‌آیند. در ایران درس خوانده‌ام. در شهر سمنان زندگی می‌کنم و بازیکن و مربی فوتبال و فوتسال هستم. دو ماه پیش مربی برتر فوتبال استان سمنان شدم. خیلی‌ها دوست نداشتند و اعتراض کردند که چرا یک زن افغان مربی برتر شده است. به گوشم رسید که در پاسخ به اعتراض‌ها گفته‌اند بدشان نمی‌آمده که مهاجران هم نماینده‌ای داشته باشند. ولی من نماینده مهاجران نبودم چون من تنها زن افغان در استان سمنان هستم که در رشته مربی گری فوتبال و فوتسال کار می‌کند.
یک سال پیش رفتم افغانستان و مدرک مربی گری فوتبال گرفتم. هشت سالی می‌شود که برای لیگ‌های فوتبال و فوتسال زنان ایران بازی می‌کنم. پاسپورت و مدرک اقامت قانونی دارم. با این حال، هنوز و همچنان با تبعیض‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنم و اتفاقاتی که افتاده را حق خودم نمی‌دانم.
شرح تبعیض
مادر و پدرم 30 سال است که در ایران زندگی می‌کنند، خودم این جا متولد شده‌ام اما تا همین پارسال به دلیل آن که افغان هستم، اجازه نمی‌دادند در لیگ برتر بازی کنم. فوتبالیست‌های زن افغان دیگری هم در ایران زندگی می‌کنند که عاشق فوتبال هستند اما به دلیل تبعیض‌ها، نمی‌توانند ادامه دهند. خود من ترجیح می‌دهم بسیاری از اوقات نگویم که افغان هستم. بگذارید برایتان مثالی بزنم؛ یک هفته دیگر، یک دوره آموزش مربی گری در شهر مشهد برگزار می‌شود و من هم قرار بود در این دوره شرکت کنم. چند روز پیش به من گفتند اجازه ندارم در این دوره شرکت کنم چون افغان هستم. گفتند شما افغان هستی و برگرد برو در مملکت خودت در این دوره‌ها شرکت کن.
من هشت سال است که دارم در لیک فوتبال و فوتسال ایران زحمت می‌کشم و کار می‌کنم. چرا نمی‌گذارند در یک دوره ساده آموزش مربی گری شرکت کنم؟ من آرزو دارم در این دوره شرکت کنم چون مربی‌های زن بزرگی در آن حضور دارند؛ کسانی که من همیشه آرزو داشتم در کلاس آن ها حضور داشته باشم. به هر جا که شده زنگ زده‌ام. می‌گویند چون افغان هستی، نمی‌توانی در این دوره‌ «ای اف سی» (AFC) شرکت کنی. می گویند قانون است. کدام آیین‌نامه یا بخشنامه؟ خواهرم که در مالزی درس می‌خواند، به دفتر اصلی ای اف سی رفته و پرس و جو کرده؛ گفته‌اند چنین قانونی وجود ندارد و من می‌توانم در این دوره ‌ها شرکت کنم. کاری می‌کنند که بعضی وقت‌ها دلم می‌خواهد همه‌چیز را کنار بگذارم.
افق تبعیض، ورزش، زن افغان
گاهی فکر می کنم نه ایرانی هستم و نه افغان. در ایران پس از این همه سال مرا از شرکت در یک دوره ساده محروم می‌کنند و در افغانستان هم حاضر نیستند به من کمک چندانی کنند. من از ۱۷ سالگی فوتبال بازی کرده ام. البته قبل از آن هم والیبال، شنا و گلف را امتحان کرده بودم اما فوتبال برای من چیز دیگری‌ است. به دنبال نشاط و هیجان بودم و خیلی زود فهمیدم که فوتبال همان چیزی‌ است که دنبالش هستم؛ همان چیزی که برایش ساخته شده‌ام.
من فقط شش ماه آموزش دیدم و بعد از آن بلافاصله وارد تیم سمنان شدم. از آن موقع تا حالا تلاش کرده و برای لیگ فوتبال و فوتسال در ایران کار کرده‌ام. الان هم این حرف‌ها را فقط به خاطر خودم نمی‌زنم. اگر تبعیض نباشد، استعدادهای زیادی از مهاجران می‌توانند در ایران رشد کنند و همین جا خدمت کنند. بسیاری از ورزشکاران افغان نه در لیگ برتر که در لیگ دسته یک هم اجازه فعالیت ندارند به خاطر آن که افغان هستند.
من می‌توانم روزی برای دخترهای ایران و افغان مربی خوبی شوم و «رزومه» آن ها باشم. استعدادهای زیادی میان مهاجران هستند که می‌توانند اگر تبعیض وجود نداشته باشد، رشد کنند. دلم می‌خواهد یک راهی برای آن ها باز شود.
گزارش از لیلی پورحسینی
منبع: ایران وایر 8th of August 2015
http://iranwire.com/features/7869/

۱۳۹۴ مرداد ۱۴, چهارشنبه

فاتحه گیری ملا محمد عمر به معنای زیرپا گذاشتن خون شهدای آزادی

فاتحه گیری ملا محمد عمر به معنای زیرپا گذاشتن خون شهدای آزادی

غلام سخی ارزگانی
غلام سخی ارزگانی_


قبل از برگزاری دور دوم نشست رهبران طالبان با نمایندگان دولت افغانستان در پاکستان، به طور ناگهانی اعلان شد که ملا محمد عمر آخوندزاده (معلوم نیست که شخص به نام ملاعمر وجود داشته و یا کسی دیگری بوده و یا هم خیالی بوده است.) رهبر طالبان دو سال پیش وفات نموده است. به سبب این اعلان، این نشست به طور نامعلوم به تعویق افتاد.
اعضای شورای عالی صلح، حزب انقلاب اسلامی و یک عده کسانی دیگری تک تباری به روز شنبه مورخ 9 اسد 1394 خورشیدی مراسم فاتحه گیری ملا محمد عمر را در کابل برگذار کردند. در این مراسم، یک عده شخصیت های که در ظاهر بی طرف و در واقعیت از طالبان حمایت می نمانید با شدت تمام پاکستان را در مرگ ملا محمد عمر محکوم نمودند. در ضمن اشتراک کنندگان تک قومی، تأسف عمیق خویش را به نسبت مرگ ملا محمد عمر ابراز داشتند که از یک طرف، مبین باورهای طالبانیسم بود. و از طرف دیگر، ماهیئت تک قومی را بیان داشت. بی شک این مراسم، دور از اراده و خواست حلقات خاص ارگ ریاست جمهوری و سایرین صورت نگرفته است.