آه و ماتم داره کابل
کابل این شب و روزها غم دارد، ماتم دارد. کابل شهری آه و ماتم است که روزهای خوش و بیآلام را در خود کم تجربه کرده است، تهداب کابل را با آه، ماتم، مرگ و فغان گذاشته اند. اگر به گذشتهی کابل قدم به قدم بر بگردیم به هر گوشهی این شهر پتیاره دیوهای خونخوار فاجعه را میبینیم که لمیده اند، دیوهای روزی خون صدها انسان بیگناه این سرزمین را سرکشیده و بیهیچ روایت، بازگفت و بازخوانی فراموش شده اند و در دل فراموشی مست از خون انسان برای حملهی دیگر آمادگی میگیرند. کابل فراموشگاه فجایع مرگبار و قبرستان خاطرههای خونین است. کابل پایتخت خونخواری، زخم، درد، فاجعه و فراموشی است که از آسمان سیاه این میدان نبرد هر روز مرگ میبارد و سیلاب خون جاری میشود و بعد از چندی این بارش به فراموشی ابدی سپرده میشود و بازهم تکرار همین سناریوی تراژیک مرگ، غم، درد، فاجعه و فراموشی. فاجعه و فراموشی پیوند عمیق باهم دارند، فاجعه اگر به فراموشی سپرده شود بازواقعپذیر میشود و در داخل فراموشی است که دیوفاجعه رشد میکند و خود را برای خون آشامیدن انسان آمده میکند.
تا وقتی آدمهای این سرزمین به انسانیت ایمان نیاورند و اگر بعداز رخداد هر فاجعه به دامن فراموشی مقدس(الهیات کاذب) چنگ بزنند، انسانیت در این سرزمین غریب و فاجعه همچنان ظفرمند و پیروز است. تا وقتی باور طالبانیسم و ایستارهای سعادتمندی ابدی در مرگ انسان دیگری در پسکوچههای کابل در کاخهای که از استخوان و خون انسان بیهمه چیز کابلی و غیرکابلی ساخته شده است، وجود داشته باشد، همین آش خونی است و همین کاسههای شکسته. طالب یک باور است، این باور در وجود همه آدمهای این سرزمین نهادینه شده است. طالب فقط چند آدمی بی همه چیز که از پاکستان و یا از قندهار، هلمند، غزنی و ولایات مشرقی می آیند، نیست. طالب یک پروژه بزرگ اقتصادی است که گردانندگان این پروژه بزرگ در کاخ های کابل اند و از درون آوردگاه فاجعه(کابل) پروژه طالب را مدیریت میکنند. طالب یک هویت است، یک هویت پریشان برای آدمهای وحشی این سرزمین. طالب در این شب و روزها اما، بیش از هر وقتی برای کابل فاجعه آفرید و مردم بی گناه را در سوگ عزیزان شان نشاند. در این فاجعه ی اخیر تعداد زیادی را زخمی نموده است که امید می رود مردم کابل بااهدای خون به یاری زخمی ها بشتابند و به دعا و دشنام بسنده نکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر