۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

آوارگی ومهاجرت




آوارگی ومهاجرت

امروزه سیلی عظیم از وطندارانم در حال خارج شدن از کشور اند، افغانستان در این روزها جهنم برای بودن وزندگی کردن شده است. بیکاری، فقر وبی امنیتی دارد همه ی مانرا میسوزاند وهر لحظه تحقیر ونیست شدن را تجربه می کنیم، ما نسل بی وطنیم ودر نبود وطن، آوارگی ومهاجرت تنها راهی برای رهای اند. وضعیت آشفته کنونی قابل تحمل نیست و دوام آن فاجعه بار خواهد بود، ما نسل در حال فراریم وجزء مهاجرت وگریز از این کشور ، هیچ راهی برای بودن وزنده ماندن نمی بینیم. تجربیات گذشته نشان میدهد که افغانستان به آسانی ساخته نمی شود وهر گز مکان برای بودن وزندگی کردن همه اقوام در کنار هم نخواهد بود. احمد شاه ابدالی به همکاری قدرت های قبیله ی به کشورهای همسایه تاخت و تا ملک ودارای کشورها را به تاراج قبیله رقم زنند که هیچ فکری برای آبادی و اساس یک حکومت ماندگار نکرد که میراث بعد از خودش جنگ خانوادگی، خشونت های قومی و تداوم جنگ های داخلی بود که تا امروز ما برای کسب قدرت وبرتری جوی های قومی وقبیله ی می جنگیم. حتی ایدولوژی ها در کام آن سقوط کرد و خشن ترین جنایت های تاریخی رقم خورد. آنچه که تاریخ افغانستان حکایت می کند تا هنوز کمتر انسان این ملک به وطن وبه آزادی های شهروندی اندیشیده وفکری برای ترقی وثبات افغانستان داشته اند. تلاش تمام حاکمان این بوده است که بتواند نان ملت را بگیرد ودر نبود نان حکومت کند.
از طرف دیگر ما چهل سال میشود که باهم می جنگیم وهمدیگر را به شکل خشونت عریان نابود می کنیم که پیامد این نابودی فرار وآوارگی بود. نسل آواره وطن را بیش از همه دوست دارد ولی در پی خیانت نیست، برای رهای آوارگی را تجربه می کند.
در وضعیت کنونی نیز در نبود نان ، امنیت وعدم یک چشم انداز روشن برای آینده ، شهروندان در پی فرار اند که تا بتواند از این شهر لعنتی خارج شوند و زنده بودن را تجربه کند. برای ماندن تمام زنده جانها به شکل غریزه ی برای زنده بودن مبارزه می کند وتا بتواند بودن را تجربه کند.
ما نسل بی وطن وآرگان مدام هستیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر