۱۳۹۴ خرداد ۲۳, شنبه



گاهی حکومت خود محرکه ی تبعیض است!
گاهی حکومت خود محرکه ی تبعیض است!
خبرگزاری رشد- کابل، به باور من، تغییر ساختاری نیازمند به اراده ی جمعیست یک اراده ی جمعی در راستای افزایش آگاهی باید به افزایش خواست ها منجر شود


     ست">ست      شود. جامعه ی که آگاه نباشد و به آرمانی به نام اجتماع باور نداشته باشد بشدت آسیب پذیر خواهد بود فرد بر اثر تنش های اجتماعی و مهم تر از آن در تنگناهای اقتصادی بشدت منقبض میشود. جامعه ای که کلونی خود را یک خانواده نداند و در قبال ان احساس مسئولیت نداشته باشد و احساس خویشاوندی با ان جامعه نداشته باشد و دیگران را خودی نپندارد نمیتواند به آگاه برسد روح جمعی در چنین جامعه ای کمرنگ خواهد بود. خوداگاهمستلزم به رسمیت شناختن یک "ما" است. اگر چنین مایی به تک تک من ها وفادار نباشد مستبد خواهد شد.
افراد چنین جامعه ی باید "ما"را به رسمیت بشناسند. اگر جامعه به درجه ی رسید که مانع تسلط قبیله های فاسد و قدرتمند شد میتواند یک "ما "ارمانی را سازمان دهد.
ما یعنی یک کل به هم پیوسته ی جامع، که آرمان دارد. آرمانی که گاه میتواند در مرز های سیاسی به شکل ملی گرایی خود را نشان دهد. همین این آرمان جای دیگر در مرز های طبقاتی، آگاهی و منافع طبقاتی را به خدمت میگیرد چنین جامعه ای بدون آرمان نمیتواند به توسعه برسد. از نظر من توسعه باید متقارن باشد. نمیشود یک مجموعه ی قدرتمند داشت با اعضایی که حاضر به همکاری با هم نیستند. جامعه ی ما در حال گذار به یک جامعه ی از "هم گسیخته" است، چنین جامعه ی مانند یک ارگانیسم بیمار و رو به زوال شروع به خودخوری میکند و اعضای آن مثل موریانه به جان جسم آن می افتند. نظم جامعه بر هم خواهد خورد. جامعه ی ما در حال حاضر در یک خواب عجیب بسر میبرد. خبر هایی مکرر که از فساد ها و ظلم ها به گوش میرسد واکنشی را در بین مردم بر نمی انگیزد. آگهی های سیاسی و اراده  وجود ندارد واقعا نمیشود توقع یک حرکت جمعی را داشت حد اقل من که چشمم آب نمی خورد.
جامعه از دولت و حاکمیت قطع امید کرده است. حتی اعتراضات ساده نسبت به نا امنی و تبعیض و مشکلات اقتصادی و بیکاری به صورت جدی دیده نمیشود. نا امنی و فقر و بیکاری غیر قابل پیش بینی و غیر قابل تحمل شده است. با این وجود سکوت وحشت زده به وضوح قابل دیدن است. فردگرایی بیش از حد نشان دهنده ی انقابض افراد جامعه است. چنین سکوتی به ما میگوید کسی منتظر نیست همه تصور میکنند به اخر خط رسیده اند.
رِنج امیدِ به تغییرات بشدت کم شده. کسی برایش مهم نیست در آینده چه خواهد شد. فردیت بیداد میکند. هیچ کس، رویِ دیگری حساب باز نمیکند. جامعه ی از ادمهای وحشت زده فقط وحشت می افزاید.
همه ی اینها از تبعیض شروع میشود. قدرت اگر یک جا نگه داشته شود فساد می افریند.حتی نهادهای مبارزه علیه فساد نمیتوانند در برابر فساد اقتصادی مقاومت کنند نهادهای که قرار است با فساد ساختاری مبارزه کنند خودشان الوده به فساد خواهند شد. هرجا تقسیم قدرت و ثروت ناعادلانه بود کنارش فساد قانونی و ساختاری هم خواهد بود. فساد به خوبی در قدرت لانه میکند. انباشت ثروت بدون نظارت میتواند سیستم حکومتی را با پول بخرد.
سران قبیله نمی خواهد قدرت را با کسی تقسیم کند و همین عامل تبعیض و فروپاشی در بلند مدت خواهد بود. از طرفی خودِ حکومت نیز موتور محرکه ی تبعیض است. این سیکل معیوب است سیکلی رادیکال که منجر به اضمحلال خود میشود قدرت که متکی به تبعیض باشد سیستم خودویرانگری خواهد ساخت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر