نامه مهاجران افغان در اندونیزیا به رییسجمهور غنی
روزنامه هشت صبح
این نامه از سوی تعدادی از مهاجر افغانی در اندونیزیا نوشته شده که تنها به بیان برخی از مشکلات و آلام این مهاجران و بیمسوولیتی مسوولان و وجود هزاران مهاجر افغان میپردازد.
آقای رییسجمهور! هرچند مهاجرت همیشه در تاریخ بشریت وجود داشته و یکی از ویژگیهای شاخص و اجتنابناپذیر حیات بینالمللی بوده است و مشکلات طبیعی و گاه فوق طبیعی را به همراه داشته است، اما آنچه امروزه بر مهاجران افغانستان میگذرد، حقارت ذلتبار و
آقای رییسجمهور! هرچند مهاجرت همیشه در تاریخ بشریت وجود داشته و یکی از ویژگیهای شاخص و اجتنابناپذیر حیات بینالمللی بوده است و مشکلات طبیعی و گاه فوق طبیعی را به همراه داشته است، اما آنچه امروزه بر مهاجران افغانستان میگذرد، حقارت ذلتبار و
غیرانسانی است. پناهجویانی که به علت ادامه جنگ، ناامنی، تبعیض و خشونتهای لجامگسیخته در کشور، راهی دیار غربت شدهاند، از خون و خشونت به تنگ آمدهاند و مجبور شدهاند راههای پرخوف و خطری را در پیش گیرند.
بسیاری از این مهاجران، کودکان و نوجوانان هستند. افزون بر اینکه آبهای اقیانوس به قتلگاه آنان تبدیلشده و هزاران قربانی از مردم ما گرفته و خانوادههای زیادی را در افغانستان عزادار ساخته، با سختگیری دولت استرالیا، این مهاجران در اندونیزیا گیرمانده و بیسرنوشتی آنان، پیامدهای ناگواری به بار آورده است. توجه شما را به گوشهای از این پیامدها جلب میکنم. اندونیزیا به برزخ و جهنمی برای هزاران پناهجوی بیپناه افغانستان تبدیلشده است. در اندونیزیا بازداشتگاه موقتی پناهجویان وجود دارد که حالا مملو از این مهاجرین است. اکثر پناهجویان ناچارند از طریق کمیساریای عالی پناهندگان درخواست پناهندگی نموده و برای اقامت و اسکان مجدد به کشور سوم سالها را باید انتظار بکشند. خیلیها تاکنون بیش از چهار سال است که در بازداشتگاهها به سر میبرند. اندونیزیا کنوانسیون بینالمللی را در مورد پناهندگان امضا نکرده است. از اینرو برای کسانی که بدون اسناد داخل خاک اندونیزیا میگردند، پناهندگی نمیدهد. این پناهندگان در اندونیزیا منتظر هستند که کشور دیگری برایشان پناه خواهد داد یا خیر. رسیدگی به پرونده این پناهجویان از طریق سازمان ملل طولانی و زندگی در این بازداشتگاهها سخت است. دهها و صدها نفر باهم در سالونی مشترک روی زمین و با حداقل امکانات زندگی میکنند، از اینرو، اکثر مهاجرین افغانی به سرنوشت نامعلومی مواجهاند که در نهایت، نه به ساحل امن و نه به آرامش رسیدهاند، بلکه سرنوشتشان به نمایش غمباری مبدل شده است. پناهجویان تا روشن شدن تکلیفشان در سازمان ملل و روشن شدن مساله پناهندگیشان و اسکان مجدد آنان به کشور سومی، باید سالها عمر خود را در این بازداشتگاهها یا در بیرون از زندان به سر ببرند. پناهجویان افغانی ساکن در اندونیزیا از هیچ حق و حقوق انسانی و بینالمللی برخوردار نیستند. به حسب موازین بینالمللی یک پناهجو ولو آنکه بهصورت غیرقانونی هم وارد کشوری بشود بعد از آنکه تکلیفش روشن میشود، از کلیه حق و حقوقی که شهروندان آن کشور از آنها برخوردار هستند بهرهمند میشود. اما متاسفانه در اندونیزیا مهاجران در این کشور از حق کار کردن، آموزش و بهداشت و حق تحصیل و حتا کوچکترین حقوق انسانی محروماند. طبق قوانین دولت اندونیزیا، پناهجویان حق و اجازه کار در این کشور را ندارند؛ پناهجویانی که مجبورند سالها بار گران مخارج زندگی خود و خانوادهشان را بهتنهایی بردوش بکشند. وضعیت بهداشت در این زندانها نیز بهشدت نگرانکننده است. در زندانها تعداد زیادی از زنان همراه با کودکانشان و نوجوانان و جوانان پناهجوی افغان زندانی هستند. اگر مهاجرین در بعضی کمپها دست به اعتصاب میزنند مسوولین زندان از دادن آب آشامیدنی سالم و غذا به آنان خودداری میکنند. و وقتی آنان نسبت به این امر اعتراض بکنند، بهشدت مورد لتوکوب قرار میگیرند. وضعیت بازداشتگاهها و کمپها بدتر از زندانهای جنایی است. بسیاری از این مهاجرین که روزی چند نوع دارو هم مصرف میکنند، هفته یکبار بیشتر اجازه هواخوری را ندارند، بدون اینکه مرتکب کدام جرمی شده باشند. وظیفه کمیساری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان محافظت و حمایت از پناهجویان و پناهندگان و یاری رساندن به آنان برای بازگشت به سرزمینهای اصلیشان و اسکان مجدد آنان است. اما در کشور اندونیزیا وظیفه این سازمان مغایر تمام لوایح، هنجارها و قوانین بینالمللی است. پناهجویان از حق کارکردن، آموزش و بهداشت و حق تحصیل و حتا کوچکترین حقوق انسانی محروماند.پناهجویانی که در بیرون از کمپها زندگی میکنند سرگرداناند و هیچ کمکی از سوی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان یا سازمانهای حقوق بشری دریافت نمیکنند. پناهجویانی که توسط این سازمان بهعنوان پناهنده شناختهشدهاند نیز در شرایط حاضر در حالت بلاتکلیفی قرار دارند و هیچ راهحلی توسط این سازمان ارایه نشده است. اما وضع مهاجرین افغانی بدتر از همه بوده و حتا با مرگ و یا مشکلات دیگری از قبیل افسردگی و بیماریهای دیگر روانی روبهرو بوده و دستوپنجه نرم میکنند. اکثر پناهندگان اولین چیزی را که در این بازداشتگاهها از دست میدهند، سلامتی روحی روانی و جسمیشان است.
افسردگی مهاجرین به جدیترین بحران تبدیل شده است. بیسرنوشتی و طولانی بودن روند کار مهاجرین عواملی است که مهاجرین را از پا درآورده است. متاسفانه سفارت افغانستان در اندونیزیا نیز برای رسیدگی به مشکلات مهاجران افغانی تا حالا هیچگونه نقش و همکاری و اقدامی جهت حل مشکل مهاجران نداشته و حتا از وضعیت شهروندانش اطلاعی ندارد. حتا فساد اداری بهطور آشکار در این سفارت وجود دارد. مثلا اگر مهاجری بخواهد خودش را دیپورت کند و به کشور بازگردد، باید پولی و رشوتی به سفارت افغانستان پرداخت کند تا کارهایش تقریبا در ظرف یک ماه انجام شود، اما اگر پول پرداخت نکند، ماهها باید منتظر بماند تا به افغانستان دیپورت شود.
وزارت مهاجرین افغانستان نیز نه تنها اقدامی انجام نمیدهد؛ بلکه در قبال پناهجویان و پناهندگان افغانی در اندونیزیا هیچ اطلاعی ندارد. به همین دلیل است که از حضور و اقدامات این دو وزارتخانه برای کاستن از رنج مهاجران افغان در اندونیزیا خبری نیست. آقای رییسجمهور! شما وظیفه دارید از شهروندان افغانی حمایت و دفاع کنید. اگر کار دیگری از دست شما ساخته نیست، حداقل میتوانید از دو وزارت خارجه و مهاجرین بخواهید جهت کاستن از رنج هموطنان و شهروندان افغانی اقدام کنند؛ در حالی که هیچ یک از مسوولان دولتی و یا نمایندگان پارلمان افغانستان، هیچ احساس مسوولیتی در برابر شهروندان کشورشان نداشته و ندارند.
بیتوجهی به سرنوشت این جمع از شهروندان افغانی، میتواند مشکلات بسیاری به بار آورد. افزون بر شیوع بیماری روانی، از هم پاشیدن شالوده خانوادهها، شیرازه جامعه را نیز فرو میریزد. بدین ترتیب، از جنابعالی تقاضامندم خود به سرنوشت این رنجدیدهها حساس بوده و بر اقدامات نهادهای مربوط نظارت کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر