۱۳۹۴ تیر ۱۷, چهارشنبه

فوران هيجان ارگ از خلق يك فاجعه




فوران هيجان ارگ از خلق يك فاجعه

مصباح حسين فروغ
نقش ارگ در خلق فاجعه جلريز از همان ابتدا مشهود بود. جدا از اينكه صداي سربازان قهرمان پوسته هاي جلريز را سه شبانه روز كسي نشنيد وارگ نشينان از آنچه كه در پنجاه كيلومتري شان اتفاق مي افتاد خودرا بي خبر گرفته بودند، بي اعتنايي ارگ نشينان به پيكر شهدا، لحن نيشدار اعلاميه رييس جمهور وواكنش بسيار عادي ارگ نسبت به اين فاجعه، گويايي بازي پنهاني بود كه از يكسو تلاش ميشد از چشم مردم پنهان بماند وازسوي ديگر هيجان پيروزي در خلق يك فاجعه، كتمان آنرا دشوار ميكرد. 

سرانجام مجيد قرار، سخنگوي ستاد انتخاباتي اشرف غني وكارمند كنوني بخش مطبوعات ورسانه هاي رياست جمهوري نتوانست هيجانش را پنهان كند وسرمست از يك پيروزي پرده ازين بازي شوم برداشت. فراموش نكنيم كه عربده كشي هاي مجيد قرار از نوع ياوه هاي نيست كه بسياريهاي ديگر سرداده اند:
١. مجيد قرار كارمند بخش مطبوعات ورسانه هاي رياست جمهوري است وبه اقتضاي وظيفه اش به اسناد دست اول ومهم ارگ دسترسي دارد. از همين رو هر نوع ايستار سياسي او مستقيم يا غير مستقيم از همينجا آب ميخورد. اصلا وظيفه سخنگوها وكارمندان بخش مطبوعات هر اداره همين است كه هماره اداره خودرا تبريه واشتباهاتش را توجيه كنند. اين كه مجيد قرار در شروع مينويسد كه "وظيفه پيدا ميشود ولي فرصت گفتن سخن حق پيدا نميشود" نوعي فرافگني آشكار است. او ميداند كه وظيفه اش را انجام داده است اما براي اينكه ذهن ديگران را از اين موضوع منحرف كند وبا تظاهر، اثربخشي حرفش را بيشتر كند چنين مينويسد.
٢. مجيد قرار خلق فاجعه جلريز را كار طالبان نه بلكه كار مردم محل ميداند كه "به نام طالب" صورت گرفته است. او در اينجا نميتواند هيجانش را پنهان كند وسرمستانه ميگويد "كاش اين كار را به نام طالب نكرده بوديد!" اين حرف از آدرس يك كارمند رسانه يي ارگ از دوحالت خارج نيست: يا اينكه عين همين گفته درست است واين فاجعه توسط مردم محل آفريده شده است كه حمايت وسازماندهي آن توسط اداره رياست جمهوري صورت گرفته است ورنه مردم محل آنقدر سلاح ومهمات از كجا پيدا كردند وتا هنوز كار كميته حقيقت ياب تمام نشده ارگ از كجا فهميد كه اين كار مردم محل است؟ ويا اينكه ارگ ماهرانه در پي فضا سازي وتبريه مخالفان سياسي است وميخواهد اين مامول را با مهندسي جنگ قومي در افغانستان محقق كند. هركدام باشد جنايت وخيانت ارگ از آن هويدا است.
٣. در اين نوشته اتهام هاي از قبيل "جنايت سازمان يافته، تجاوز جنسي وآدم ربايي" به پوليس محلي جلريز نسبت داده شده است وآنچه برآنان رفت نتيجه اين عنوان شده است. اينجا بازهم مانند بالا يا اين اتهام درست است ويا نيست اگر درست است وارگ ميدانست چنين چيزي در جلريز جريان دارد چرا با ابزارهاي قانوني مانند دادستاني نظامي وامثال آن وارد نشد كه به اين شكل فجيع عمل كرد؟ آيا دولت نميتواند جلو خطاهاي رفتاري وانضباطي چند مامورش را بگيرد؟ اين گونه عمل كردن وسركوب وحشيانه پوليس مصداق بارز جنايت سازمان يافته وترور دولتي است وپرونده اين جنايت ارگ بايد به دادگاه هاي بين المللي سپرده شود.
اگر اين اتهام ها توطيه يي بيش نيست درآن صورت نشان تلاش ارگ براي فضا سازي است تا يك گزارش غير عادلانه ومديريت شده را براي اقناع افكار عامه به نام "گزارش كميته حقيقت ياب" منتشر كنند.
٤. ارگ به روشني در پي كتمان ردپاي خود در اين فاجعه است. كندي كار كميته حقيقت ياب ونوشته مجيد قرار هردو از همين جا آب ميخورند ولي اين نقش آنقدر برجسته است كه نميشود به اين آسانيها مكتوم نگهش داشت. مجيد قرارها بايد بدانند كه به زودي تشت رسوايي شان از بام خواهد افتاد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر